بزرگترین وب تفریحی ایرانی

مخاتبان ما از ۱۰ سال تا ۱۱۰ سال

بزرگترین وب تفریحی ایرانی

مخاتبان ما از ۱۰ سال تا ۱۱۰ سال

تاثیر رنگ لباس بر روی اعتماد به نفس

استفاده از رنگ های مردانه مثل رنگ سرمه ای و مشکی باعث احساس اقتدار می شود که در نتیجه اعتماد بنفس را ایجاد می کند. دکتر ابراهیمی مقدم، روانشناس در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران افزود: رنگ ها تاثیر روانشناسی دارند؛ مثلا رنگ یشمی احساس قدرت می دهد، خاکستری بی تفاوتی ایجاد می کند، قرمز احساس پرخاشگری و آبی آرامش را فراهم می کند. وی توصیه کرد: از رنگ های متضاد نیز استفاده شود، رنگ های سرمه ای یا مشکی در دراز مدت، موجب ایجاد احساس درماندگی در فرد می شود. دکتر ابراهیمی مقدم اضافه کرد: رنگ های تیره گرمای بیشتری هم دریافت می کنند بطور مثال اگر در گرما پیراهن سفید بپوشید نور را برمی گرداند و شما کمتر احساس گرما می کنید. تصور کنید در دو اتاق با دمای یکسان قرار گرفته اید که در یکی از رنگ های گرم و دیگری از رنگ های سرد استفاده شده است. شما در اتاقی که رنگ گرم در آن استفاده شده 2 یا 3 درجه احساس گرمای بیشتری خواهید کرد! گاهی رنگ ها جنبه فرهنگی هم پیدا می کنند به عنوان مثال در هندوستان مردم موقع عزاداری رنگ سفید برتن می کنند! وی در پایان توصیه کرد: با این حال زیاد از رنگ های تیره استفاده نکنید. دقت کنید که رنگ تیره ای که انتخاب می شود ممکن است رفتار طرف مقابل با شما را غم انگیز و دلسردکننده کند و احساس افسردگی بوجود آورد

 

سرک در زندگی کاری و شخصی رضا عطاران!!

و این هم آقای پنج میلیاردی در میان این تعداد سوپراستار و بازیگر و هنرور پرافاده، رضا عطاران، از آن‌جا بی‌همتاست که چیزی نیست غیر از آنی که انتظار داریم. او بعد از موفقیت خیره‌کننده فیلم آخرش، هنوز همان آقای جبلی است. همان رضا عطاران که سال‌ها پیش بود. از تلخی‌ها دوری می‌کنم زنـدگـی به سبک خیام رمز و راز زندگی بازیگر رکوردشکن سال چیست؟ آقای جبلی روبه‌روی ما نشسته بود. بدون آن موهای افشان و آن عینک غلط‌‌انداز. آقای جبلی، همان معلم بی‌دست‌و‌پا و تو‌دل بروی دبیرستان دختران المپیادی. این، بعدازظهر جمعه‌ای بود که گفت‌وگو با رضا عطاران دلپذیرترش کرد. وقتی که کارتان روزنامه‌نگاری در حوزه سینما و تلویزیون باشد، این بعدازظهر را از یاد نخواهید برد. در میان این تعداد سوپراستار و بازیگر و هنرور پرافاده، رضا عطاران، از آن‌جا بی‌همتاست که چیزی نیست غیر از آنی که انتظار داریم. او بعد از موفقیت خیره‌کننده فیلم آخرش، هنوز همان آقای جبلی است. همان رضا عطاران که سال‌ها پیش بود. در این گفت‌وگو از سادگی‌اش، از بی‌خیالی‌اش و حسی که هی به ما می‌گفت او سرکارمان گذاشته، لذت بردیم. از تک‌جمله‌هایش و خنده‌هایی که درست مثل خنده‌های آقای جبلی بود. خنده‌هایی که گرچه در خود فیلم به آن نمی‌خندیدند، اما ایرانی‌ها را روده‌بُر کرده است. و این هم آقای پنج میلیاردی در میان این تعداد سوپراستار و بازیگر و هنرور پرافاده، رضا عطاران، از آن‌جا بی‌همتاست که چیزی نیست غیر از آنی که انتظار داریم. او بعد از موفقیت خیره‌کننده فیلم آخرش، هنوز همان آقای جبلی است. همان رضا عطاران که سال‌ها پیش بود. از تلخی‌ها دوری می‌کنم زنـدگـی به سبک خیام رمز و راز زندگی بازیگر رکوردشکن سال چیست؟ آقای جبلی روبه‌روی ما نشسته بود. بدون آن موهای افشان و آن عینک غلط‌‌انداز. آقای جبلی، همان معلم بی‌دست‌و‌پا و تو‌دل بروی دبیرستان دختران المپیادی. این، بعدازظهر جمعه‌ای بود که گفت‌وگو با رضا عطاران دلپذیرترش کرد. وقتی که کارتان روزنامه‌نگاری در حوزه سینما و تلویزیون باشد، این بعدازظهر را از یاد نخواهید برد. در میان این تعداد سوپراستار و بازیگر و هنرور پرافاده، رضا عطاران، از آن‌جا بی‌همتاست که چیزی نیست غیر از آنی که انتظار داریم. او بعد از موفقیت خیره‌کننده فیلم آخرش، هنوز همان آقای جبلی است. همان رضا عطاران که سال‌ها پیش بود. در این گفت‌وگو از سادگی‌اش، از بی‌خیالی‌اش و حسی که هی به ما می‌گفت او سرکارمان گذاشته، لذت بردیم. از تک‌جمله‌هایش و خنده‌هایی که درست مثل خنده‌های آقای جبلی بود. خنده‌هایی که گرچه در خود فیلم به آن نمی‌خندیدند، اما ایرانی‌ها را روده‌بُر کرده است. اگر می‌خواهید بدانید چرا همه رضا عطاران را دوست دارند، بد نیست که این گفت‌وگو را هم بخوانید. گفت‌وگو درباره مردی که هرگز نمی‌تواند گریه کند. بازیگران طنز، جدی گرفته نمی‌شوند این‌که وقتی مردم ما را می‌بینند به فکر خنده و شادی می‌افتند، خیلی بد نیست، اما این مساله به مرور باعث این شده که بازیگران طنز در ایران خیلی حال‌شان خوب نباشد. اصولا یک بازیگر دوست دارد در ژانرهای متنوع نقش‌آفرینی کند، اما در ایران خیلی سریع در یک کلیشه تثبیت می‌شود.همین مساله باعث شده خیلی از بازیگران طنز که هیچ‌وقت جدی گرفته نشدند، سرخورده شده و اتفاق‌های خوبی برایشان نیفتد. در خیلی از جاها که برایشان مهم است، تحویل گرفته نمی‌شوند؛ مثلا در جشنواره‌ها. البته خوشبختانه همه‌جا ما را دعوت می‌کنند، اما وقتی پای جایزه دادن وسط می‌آید، خبری نیست. خود خانم آسایش که امسال به دلیل نقش‌آفرینی در یک نقش طنز جایزه گرفت، در اصل بازیگر جدی است و به عقیده من اگر یک بازیگر کمدی بود، این جایزه را به او نمی‌دادند. این‌طور می‌شود که بازیگران طنز به مرور به ورطه بازی در فیلم‌هایی که خیلی جالب نیست و خودشان هم خیلی دوست ندارند، می‌افتند. خود من هم فیلم‌هایی بازی کرده‌ام که جالب نبوده. من و مدیری در هملت در کارهای نمایشی که انجام می‌دادیم، در عین حال که همه‌چیز جدی بود، خودم احساس می‌کردم که تماشاچی با ناخودآگاه من که به طنز می‌زد، بیشتر همراه است. مثلا دو نمایش کار کردم با دکتر قطب‌الدین صادقی. نمایش‌های هملت و سیمرغ. من و آقای حسن خلیلی‌فر نقش دوستان هملت را داشتیم. یادم هست با وجود این‌که نقش جدی بود، تماشاچی می‌خندید. در سیمرغ هم من یکی از ۳۰ مرغ بودم که باز هم همین اتفاق می‌افتاد. در نمایش هملت مهران مدیری هم نقش لاهرتیس برادر اوفیلیا را بازی می‌کرد. با هم همانجا آشنا شدیم. دو، سه سال بعد از این، هسته اولیه گروه ساعت خوش در نوروز ۷۲ شکل گرفت که شامل مرحوم داوود اسدی، ارژنگ امیرفضلی و مهران مدیری بود که بعد قرار شد ساعت خوش را با بازیگران بیشتری کار کنند. در مرحله اول از ۷۰ نفر تست گرفتند که من در آن حاضر نبودم، اما مدیری بعدا یادش آمده بود و با من تماس گرفت و من هم به گروه ملحق شدم. سعید آقاخانی هم از بچه‌هایی بود که در هملت کار کرد. یوسف صیادی هم در سیمرغ حضور داشت و از همین طریق ساعت‌خوشی شد. تقدیر بی‌تقصیر نیست مراقبت یکی از مهم‌ترین نکات برای موفقیت است، اما من خیلی‌ها را می‌شناسم که بیشتر مراقبت می‌کنند، کتاب‌های بیشتری می‌خوانند و… ولی اتفاقات خوبی برایشان نمی‌افتد. علت این موضوع را نمی‌دانم. اما برای بعضی‌ها اتفاقات خوبی می‌افتد و برای بعضی‌ها هم نه. مثلا خود من داشتم زندگی‌ام را می‌کردم که یکهو ساعت خوش پیش آمد و ما رفتیم جلو. مطالعه را دوست ندارم زشت است بگویم، اما من مطالعه را اصلا دوست ندارم، همان‌طور که دوست ندارم کسی هنر را به من آموزش بدهد. من در این مورد تجربه کردن را ترجیح می‌دهم. البته علت این‌که مطالعه نمی‌کنم، این است که قبلا تاثیر کتاب‌ها را روی خودم دیده‌ام، مثل وقتی که سری کامل کتاب‌های کامو را خواندم. من زود تحت تاثیر قرار می‌گیرم و بنابراین از خواندن اجتناب می‌کنم. راه‌حل من نوشتن درباره چیزی است که باید درباره‌اش بخوانم. البته من دارم از همه یاد می‌گیرم، اما درس گرفتن را دوست ندارم. دانشگاه را هم به همین دلیل رها کردم. 

  ادامه مطلب ...